یادداشت و اخبار ویژه روزنامه های داخل (یک شنبه 15 فروردین 1400)
یادداشت روزنامهها 15 فروردین ماه
روزنامه کیهان
تجارت طلا با تصویری کاذب
سعدالله زارعی: یکی از مسئولین کشور در پرونده هستهای در گفتوگوی دو روز پیش خود با یک شبکه اجتماعی گفت ما این موضوع که کدام طرف اول به تعهدات خود در برجام برگردد را پشت سر گذاشتهایم و قرار است در مذاکرات هفته آینده در وین به توافقاتی با طرف آمریکایی دست یابیم. این در حالی است که حدود 30 روز پیش این خبر از محافل آمریکایی درز کرد که واشنگتن آمادگی دارد «اولین گام اساسی» را بردارد. البته مقامات آمریکایی این را به ملاقات و توافق دوجانبه موکول کرده بودند. با این حال همین مسئول ایرانی در پرونده هستهای میگوید قرار است در قالب 1+5 گفتوگویی میان ایران و طرفهای دیگر از جمله آمریکا صورت گیرد و همه میدانند که آمریکا به برجام و قطعنامه 2231 بازنگشته تا حضور او در نشست کشورهای باقیمانده در برجام در وین موضوعیت داشته باشد. درخصوص این مسایل نکاتی وجود دارد:1- تأکید طرف آمریکایی بر مذاکرات با ایران قبل از برداشتن اولین گام از سوی این کشور، چند لایه دارد؛ وقتی آمریکا در موضوع بازگشت ایران به همه تعهداتی که از سال 2016 به طور یکجانبه اجرا کرده، با حد و خط رهبری مواجه شد، صحبت از برداشتن اولین گام از سوی خود کرد بدون آنکه به طور دقیق این «گام اول» معلوم بوده و ضمناً در مدت کوتاه قابل راستیآزمایی باشد. در واقع آمریکا که نمیتوانست بر موضع قبلی خود -اول ایران- بماند، از برداشتن اولین «گام اساسی» از سوی خود خبر داد و این در حالی است که اولاً در سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی و نیز در مصوبه مجلس شورای اسلامی، صحبت از گام اول نیست، بلکه صحبت از برداشتن یکجای «همه تحریمها» - همانطور که در برجام و قطعنامه 2231 آمده - است. ثانیاً صحبت کردن از یک گام؛ اعتراف به باقیماندن تحریمهاست چرا که در عمل میگوید گامهای دیگری تا برداشتن تحریمها نیاز است. با این وصف آمریکا برای عمل به تعهدات برجامیاش، ما را در هر گام وادار به دادن امتیازاتی میکند و در واقع مابهازای عمل به تعهدات آمریکا را ایران باید بپردازد! اما این هم کاملاً واضح است که مابهازای مورد اشاره، فقط لغو گامهایی که ایران از یک سال اخیر در بحث هستهای برداشته نیست؛ بلکه همان چیزهایی است که در اظهارات مقامات آمریکایی و بیانیه اخیر سه کشور اروپایی آمدهاند و آن موضوعات حساس منطقهای است. این یعنی ایران برجامی بزرگتر را بپذیرد تا آمریکا به برجامی کوچکتر بازگردد!
2- چرا مقامات آمریکایی گفتهاند ما آمادگی برداشتن اولین گام را داریم ولی لازمه آن ملاقات و توافق است؟ اگر آمریکا میخواهد اولین گام را بردارد چه نیازی به ملاقات مستقیم با طرف ایرانی دارد؟ چرا آمریکا میگوید مقدمه برداشتن اولین گام از سوی من، توافق با طرف ایرانی است؟ در واقع وقتی در پسابرجام صحبت از «توافق» میشود، طبعاً منظور توافق قبلی -یعنی برجام هستهای- نیست چرا که همین تیم بایدن در سال پایانی ریاست جمهوری اوباما، آن را امضا کرد. پس از یکسو ملاقات فینفسه برای آمریکا موضوعیت ندارد و برای آن نیست که از طرف ایرانی بپرسد من گام اول را چگونه بردارم و یا از طرف ایرانی بخواهد مابهازای گام اول آمریکا، یک گام از عقبگردهایی که در دو سال اخیر داشته، لغو کند. ملاقات برای آن است که طرف ایرانی به تعهدات جدید -و نه برجامی- ولو به طور خیلی کلی تن دهد و پای نقشه راهی که جلوی او میگذارند، امضا کند. در این صورت ایران به طور نرم به ورطهای کشیده میشود که خروج از آن برایش امکانپذیر نیست. آمریکا گمان میکند مقامات ایران به دلایل اقتصادی و جلب نظر در سطح بینالمللی نمیتوانند در پرونده هستهای همان کاری را بکنند که ترامپ در سال 1397 انجام داد. از نظر آنان برخلاف ایران که در پی همکاری با روسیه و چین و همراهسازی آنان است، آمریکا، سه کشور اروپایی را به صورت دستوری در کنار خود دارد. از نظر بایدن اگر ایران گفتوگوی مستقیم با آمریکا را بپذیرد و سپس زیر یک نقشه راه آمریکایی - که ظاهری فریبنده و باطنی مکارانه دارد- امضا نماید، در راهی بیبرگشت قدم گذاشته است.
3- از منظر تیم بایدن، بحث مذاکره جدید و توافق تازه آمریکا با ایران، جمهوری اسلامی را دوشقه میکند. چرا که به موازات آنکه دولت روحانی خود را به مذاکره و توافق نیازمند نشان میدهد، نیروهای انقلاب، دعوت از ایران برای گفتوگو و توافق را مکر تازه آمریکا ارزیابی کرده و در مقابل آن میایستند. تیم بایدن معتقد است طرح موضوع مذاکره و توافق جدید یک موقعیت طلایی را در اختیار واشنگتن قرار میدهد و متقابلاً ایران را به گوشه رینگ میبرد. تیم بایدن میگوید یا ایران به مذاکره و توافق جدید تن میدهد و یا از پذیرش آن اجتناب میورزد. اگر ایران مذاکره و توافق جدید را بپذیرد، به برجامهای نظامی و منطقهای که مهمتر از برجام هستهای میباشند، تن سپرده و در واقع از قدرت مؤثر خود و بالاترین امکان چانهزنی خویش چشم پوشیده است و اگر نپذیرد از یکسو در داخل با فشار غربگرایان مواجه میشود که به توافق با آمریکا به عنوان رمز بقاء و ماندگاری خود نگاه کرده و -از نظر تیم بایدن- هزینه آن را میپردازند. از سوی دیگر تیم بایدن گمان میکند بحث از مذاکره و توافق جدید با ایران با همراهی چین و روسیه هم مواجه میشود.
4- موضع نظام جمهوری اسلامی در این موارد روشن و مستحکم است. ایران میگوید آنچه در دو دهه گذشته بین ایران و غرب گذشته، مباحث هستهای بوده که از قضا در آن، چندان شرایط و منافع ایران لحاظ نشده و علیرغم آن به امضای ایران رسیده و از سوی جمهوری اسلامی کاملاً به اجرا درآمده است. از آن طرف، آمریکاییها برنامهای که دربردارنده دیدگاه و منافع خودشان بوده را به طمع دست یافتن به منافعی بزرگتر، زیرپا گذاشتهاند و طرفهای اروپایی نیز به آن عمل نکردهاند. چین و روسیه هم به دلیل فشار شدید غرب، به طور محدود به آن عمل کردهاند. در این میان، آمریکا پنج سال پس از آنکه گامی در جهت انجام تعهدات خود برنداشته و 3 سال پس از آنکه رسماً از برجام خارج شده و به همین دلیل بعضی اهرمهای فشار را از دست داده است، میگوید من برای انجام تعهدات خود شروطی -خارج از توافق برجام- دارم و شرط او هم از خود برجام بزرگتر است! ایران در برابر چنین رویکردی چه کار میتواند بکند؟
ایران میگوید آمریکا براساس قوانین بینالملل باید به تعهدات خود عمل کند و برای عمل به تعهدات خویش حق شرطگذاری ندارد و پذیرش شرطگذاری از سوی ایران، صدور مجوز خروج دوباره آمریکا از توافق است چرا که با نقض شرطی که در توافق هم نیامده و یا با ادعای نقض شرط توسط ایران، این کشور میتواند دوباره تعهدات خود را فرو گذاشته و از آن خارج شود و این بار آمریکا هزینهای که دولت ترامپ به دلیل خروج از توافق متحمل شد، هم نمیپردازد چرا که در آن زمان شرطی مطرح نبود. حال ایران این شروط را پذیرفته است. پس کاملاً واضح است که منافع و مصالح ایران در تن ندادن به مذاکره دوباره و نیز تن ندادن به شروط آمریکاست. تن دادن ایران به توافق تازه با آمریکا، پذیرش برتری حقوقی این کشور در توافقنامهای است که علیالاصول طرفین آن از حقوق برابر برخوردار میباشند. پس توافق جدید ولو در ظاهر محدود به موضوعی کوچک باشد، از آنجا که نقطه آغاز اعمال فشار جدید آمریکاست، نه تنها به منفعتی برای ایران نمیانجامد بلکه حتی پایه هر توافق واقعی جدیدی میان ایران و غرب را هم ویران میکند و بحران سیاسی فیمابین را توسعه میدهد.
5- یک جنبه دیگر تلاش آمریکا و عوامل داخلی آن، به رویکرد جدید ایران در اولویتدهی به کار با قدرتهای آسیایی است. این موضوع برای آمریکا، فرانسه، انگلیس و تا حدی آلمان خیلی وحشت ایجاد کرده است. چرا که توافق بین ایران و سایر قدرتهای آسیایی بقیه کشورهای منطقه را هم به پیگیری چنین سیاستی ترغیب میکند و این سبب فروپاشی اقتدار غرب در این منطقه بوده و در این در حالی است که غرب این منطقه را کماکان نقطه بارانداز تحولات آینده جهان میداند.
بایدن در این شرایط خود را ناگزیر به دادن امتیاز میداند اما وجود یک جریان غربگرا در ساختار قدرت ایران سبب شده تا در حال حاضر این امتیازدهی در حد دادن یک آب نبات باشد. بایدن با نشان دادن تصویر کاذب یک گشایش، درصدد گرفتن موقعیتهای واقعی ممتاز از ایران است و متأسفانه بعضی ایران را به تجارت طلا و تصویر کاذب سرگرم کردهاند.
روزنامه وطن امروز
به مناسبت ایام سالروز «فتحالمبین» / عملیات لو رفتهای که پیروز شد
محمدعلی صمدی*: یکم فروردین 1361 خورشیدی، در قرارگاه تاکتیکی سپاه چهارم نیروی زمینی ارتش عراق، بر فراز ارتفاع «برقازه» (واقع در بلندیهای غرب رودخانه کرخه، موسوم به «رقابیه») غوغایی برپا بود؛ منطقهای که 18 ماه پیش به اشغال ارتش صدام درآمد و دفاع از آن به لشکر 10 زرهی و لشکر یک مکانیزه (زیرمجموعه سپاه چهارم) سپرده شد. چند هفتهای میشد فرمانده سپاه چهارم عراق «هشام صباح الفخری» برزخی دردناک را در این قرارگاه تا بن دندان مجهز تجربه میکرد. صدر تا ذیل ماشین جنگی عراق، برای حمله احتمالی رزمندگان ایرانی لحظه شماری میکردند؛ حملهای که حتی فلشهای هجومی آن هم تا حد زیادی مشخص بود.80 روز قبل، آخرین هجوم نیروهای مسلح ایران به خطوط مقدم عراق، باعث از دست رفتن 650 کیلومترمربع از متصرفات ارتش بعث شده بود؛ عملیاتی که مناطق تحت کنترل عراق در خوزستان را ۲ نیمه کرد و اتصال جبهه شمالی را با جبهه جنوبی از بین برد. ژنرالهای کارکشته بعثی بخوبی میدانستند پس از آن عملیات، زمان دیگر به نفع آنان نخواهد بود. ارتش عراق حالا به نیروهای مسلح ایران، ۲ جناح وسیع داده بود و هجوم قریبالوقوع رزمندگان ایرانی به یکی از این ۲ جناح، قطعی بود. مساله چنان وضوحی داشت که حتی پیشبینی اینکه ابتدا کدام جناح مورد هدف ایرانیان قرار خواهد گرفت، کار دشواری نبود. آرزوی ایرانیان، بازپسگیری خرمشهر بود که در جناح جنوبی قرار داشت (غرب رودخانه کارون) اما این جناح 5400 کیلومترمربع مساحت داشت، در حالی که وسعت جناح شمالی (غرب رودخانه کرخه) تنها 2500 کیلومترمربع بود. جناح شمالی، زمینی ناهموار و پر از تپهها و بلندیهای مناسب برای تشکیل خطوط دفاعی داشت اما جناح جنوبی، دشتی هموار و مسطح بود که به عراق امکان میداد نیروهای مهاجم به سوی خرمشهر را براحتی قلع و قمع کند. هر ذهن نظامی نه چندان مجرب هم به راحتی درک میکرد نیروهای مسلح ایران، با توجه به محدودیت شدید نیروی انسانی و تجهیزات، از میان این دو گزینه، نخست منطقهای را انتخاب خواهد کرد که توان کمتری را به خود اختصاص دهد.
ضمن اینکه اگر ایرانیان موفق به عقب راندن ارتش عراق در جناح شمالی میشدند، مقدار زیادی از نیروها و امکاناتی که در آن منطقه متمرکز شده بود، آزاد شده و به توان هجومی ایران برای حمله به خرمشهر در جناح جنوبی اضافه میشد. نقل و انتقالات وسیع نیروها و تجهیزات به غرب رودخانه کرخه که با دقت از طرف سپاه چهارم عراق رصد میشد، خیلی زود نشان داد افسران جوان و تازهکار ارتش و سپاه ایران هم مانند ژنرالهای کارکشته عراقی فکر میکنند. حتی صدام هم که برخلاف ژنرالهای تحت امرش، هیچ آموزش نظامی ندیده بود، به موقعیت شکننده و حساس ارتش عراق در آن زمان کاملا واقف بود، به حدی که طاقت از کف داده و اواخر اسفند 1360، بغداد را رها کرده و به «العماره» آمد که نزدیکترین شهر به «جناح شمالی» بود و شخصا نظارت و حتی هدایت عملیات را برعهده گرفت.
در این موقعیت، عراق واکنشی نشان داد که هر ماشین جنگی کارآزمودهای از خود بروز میداد: حمله پیشگیرانه به خطوط مهاجمان برای بر هم زدن آرایش جنگی آنان و به تأخیر انداختن یا در صورت امکان، منتفی کردن عملیات آتی؛ حملهای که در ادبیات نظامی از آن با عنوان «تَکِ مختلکننده» یاد میشود.
در این مقطع، ایران و عراق هیچ اصراری به پنهانکاری نداشتند و اساسا در شرایط موجود، چنین چیزی غیرممکن بود. دو طرف، زیر چشمان تیزبین هم، به تدارک حمله مشغول بودند و دستهایشان برای هم رو بود. مطابق انتظار، ارتش صدام با محاسباتی دقیق، 37 روز پس از آخرین عملیات ایرانیان (کربلای یک، موسوم به «طریقالقدس»)، دست به ضدحملهای سنگین زد. جنگ خونین از 17 بهمن درگرفت و 20 روز طول کشید تا شاید عراق بتواند مناطق آزاد شده توسط ایران را پس بگیرد و حتیالامکان، توان نیروهای مسلح ایران را تحلیل ببرد. بیش از یک میلیون گلوله توپ عراق، منطقهای به وسعت 7 در 2 کیلومتر را شخم زدند اما مدافعان ایرانی به قیمت شهادت 1000 نفر، یک قدم عقب نرفتند تا ارتش عراق ناامید شد و عقب نشست.
مقاومت خیرهکننده 20 روزه پاسداران و ارتشیان در چذابه، به ماشین جنگی عراق ثابت کرد اگر تعلل کند، ایرانیان با چنین سرسختی خیرهکنندهای، در عملیات بعدی، پیروزی جدیدی به دست خواهند آورد. فرماندهان ایرانی هم بخوبی واقف بودند هرگونه تاخیر در عملیات آتی، برای ارتش صدام، مجالی مناسب برای اصلاح آرایش نظامی و تجدید قوا فراهم خواهد آورد. به این ترتیب حجم تحرکات در هر 2 جبهه، دوچندان شد. مدت زیادی طول نکشید که عراق با رصد تحولات جبهه، محورهای اصلی حمله آتی ایران و حتی زمان احتمالی آن را به دست آورده و دومین «تک مختلکننده» خود را علیه محورهای مذکور، در 28 اسفند آغاز کند. این حمله به قدری برای صدام اهمیت داشت که نمیتوانست سرنوشت آن را تنها به ژنرال «هشام صباح الفخری» بسپارد. بنابراین، از «العماره» خارج شد و خود را به قرارگاه تاکتیکی سپاه چهارم در «برقازه» رساند. این حمله نیز هولناک و خردکننده بود و از قضا، نظامیان ایرانی را که برای آغاز عملیات در روز 29 اسفند آماده میشدند، مردد کرد. محسن رضایی و صیادشیرازی، میدانستند اگر دست نجنبانند، حمله بعدی عراق، بسیار خردکننده خواهد بود. از طرفی، 2 حمله قبلی، فرسایش و اختلالی جدی در ساختار رزمی ایران ایجاد کرده بود و این نگرانی وجود داشت که با توان فعلی نتوان بر ارتش صدام غلبه کرد.
شکست در این مرحله، تاوانی سنگین داشت و میتوانست نیروهای باانگیزه و پرشور ایرانی را تا مدتها زمینگیر و منفعل کرده و اشغالگران را در موقعیت تاریخی جدیدی قرار دهد. این گونه بود که فرماندهان سپاه و نیروی زمینی ارتش، توافق کردند تاخیری چند ساعته داشته و از فرمانده کل قوا کسب تکلیف کنند. لازم بود صحنه نبرد برای «حضرت امام خمینی» تشریح و تردید ایجادشده بر اثر حملات سنگین عراق، به تصمیمی قاطع و تعیینکننده برسد؛ تصمیمی که هیچ یک از فرماندهان ایرانی، توان پذیرش مسؤولیت آن را نداشت. کوتاهترین راه ممکن برای رسیدن به تهران و بازگشت در حداقل زمان، سفر با هواپیمای جنگی بود. فرمانده کل سپاه، در اقدامی بیسابقه، سوار بر کابین عقب یک جنگنده اف-5، در عرض نیم ساعت خود را به تهران رساند و پس از جلسه با فرمانده کل قوا، در عرض چند ساعت به قرارگاه نبرد بازگشت. با دلگرمی رهبر کبیر انقلاب اسلامی، مقرر شد عملیات «کربلای 2» بدون وقفهای دیگر، آغاز شود.
30 دقیقه بامداد روز دوم فروردین 1361، برزخ کشنده «هشام صباح الفخری» و فرماندهاش «صدام حسین المجید» با طنین انداختن رمز «یا زهرا» توسط محسن رضایی و صیاد شیرازی در بیسیمها، به پایان رسید. 143 گردان ارتشی و سپاهی، خطوط مقدم عراق در غرب رودخانه کرخه (جناح شمالی جبهه خوزستان) را مورد حمله قرار دادند. سکانداران کشتی جنگی اشغالگران باور داشتند ایرانیان، حتی در صورت حمله، توان کافی برای نفوذ به عمق مواضع عراق را ندارند اما روز 7 فروردین، وقتی صدام و ژنرالهایش در قرارگاه مقدم سپاه چهارم، رزمندگان پیشرو ایرانی را به چشم دیدند، تنها چند دقیقه با مرگ یا اسارت فاصله داشتند. بیشک صدام تا پایان عمرش، لحظات پرتشویش فرار از «برقازه» را فراموش نکرد. او دیگر در هیچ مقطعی از جنگ 8 ساله، تا این حد به ایرانیان نزدیک نشد.
عملیات «کربلای 2» که دیگر «فتحالمبین» نام گرفته بود، تنها 5 روز طول کشید و 2500 کیلومتر مربع از خاک میهن اسلامی، با شهادت 2700 رزمنده ایرانی آزاد شد. ارتش صدام تا غرب رودخانه «دویرج» عقبنشینی کرد و بیش از 16 هزار نظامی اشغالگر، به اسارت درآمدند. حالا محل عملیات بعدی هم برای هر دو طرف مانند روز روشن بود: «مناطق اشغالی غرب رودخانه کارون» و نگین درخشان آن «خرمشهر». هر دو طرف میدانستند این بار، تنها عامل برتری، «زمان» است. در این دوئل، هر کس زودتر حمله میکرد، پیروز میدان بود. *پژوهشگر دفاع مقدس
روزنامه خراسان
ما و سند همکاری جامع با چین
سجاد علیزاده: امضای سند نقشه راه ۲۵ ساله همکاریهای جامع راهبردی ایران و چین چنان چه پیشبینی میشد، با موجی از حاشیهسازیهای مبتنی بر تحریف واقعیت از سوی جریانهای مختلف داخل و خارج کشور مواجه شد. این توافق بسیار مهم و راهبردی بر اساس ارزیابی بسیاری از کارشناسان نقش مهمی در تامین منافع دو کشور خواهد داشت. نکته قابل توجه این است که امروز در ساحت سیاست خارجی جمهوری اسلامی سخن از کشوری به میان آورده ایم که میان گذشته آن با شرایط کنونی و میان شرایط حال حاضر آن با آینده ای که در پیش دارد، تفاوت بسیاری به چشم می خورد. کشوری که در گذشته اسیر جنگ تریاک بریتانیا شد و جمعیت کثیر آن هم جز هزینه، مزیت خاصی برای دولت مرکزی نداشتند. چنین کشوری به لطف راهبرد عمیق و تاکتیک دقیق حزب حاکم امروز توانسته در رقابت نفسگیر اقتصاد جهانی رتبه دوم را به دست آورد.کشوری که پنج سال زودتر از پیش بینی ها توانسته بود مقام دومی اقتصاد جهان را از ژاپن بگیرد، امروز هم سخن درباره پیش رفتن به جایگاه اول جهانی و پشت سر گذاشتن ایالات متحده آن هم زودتر از پیش بینی های اقتصادی است. کشورهای بسیاری این مسئله را به سرعت درک کردند و برای تنظیم سطوح مقابله یا معامله در حوزه های نظری و عملیاتی آماده شدند. طبعا در زمانی که یک کشور با سرعت قابل توجهی در حال رشد و پیشرفت است، کشورهای دیگری هم ممکن است تلاش کنند از مزایای رشد او استفاده کنند. امروزه کشورهای جهان از شرق آسیا و آسیای میانه تا اروپا، آفریقا و آمریکای لاتین در حال استفاده از رشد چین هستند که طبعا این فرایند یکجانبه نخواهد بود . در جمهوری اسلامی هم در ابتدا در حدود سال های 91-92 در حوزه نظری و در اندیشکده های تولید کننده تئوریک در نظام، اولین انگاره ها برای توجه جدی و ویژه به قدرت روز افزون چین برانگیخته شد.اما در میان کارشناسان اندک چین در تهران، طیف نظرات متفاوتی در قبال چین و قدرت روز افزون آن وجود داشت و دارد.
عده ای به کل به قدرت چین با عینک تردید می نگرند و رسیدن آن به جایگاه سیادت بین المللی را کاملا بعید تلقی می کنند. عده دیگری برتری چین در آینده را با در نظر گرفتن شرایط کنونی شدنی می دانند و تهدید خاصی برای آن در ساختار امنیت ملی در درجه اول و منافع ملی در درجه دوم در نظر نمی گیرند و با مقداری اهمال، آن را سراسر منفعت می دانند. عده سومی هم هستند که امروزه نظر آن ها تقریبا حاکم است. این عده، این طور میاندیشند که از آن جا که جمهوری اسلامی به خاطر اصول ناب انقلابی در طبقه بندی حکومت های بینالمللی یک نظام « علیه نظم موجود» است، از همین رو، هر کشوری که سردمدار دهکده جهانی باشد، لاجرم تهران با آن به مشکل خواهد خورد. در این جا فرقی ندارد که این کشور، ایالات متحده باشد یا چین یا روسیه یا افغانستان. آن چه که امروز مسلم است، قدرت رو به افول ایالات متحده به عنوان ابرقدرت کنونی نظام بین الملل است. این قدرت، چه آمریکا بخواهد چه نخواهد، در حال کاهش است. هر کوهی، قله ای دارد و مسیر پسا قله، افول به پایین است.
این مطلب این روزها آن قدر برای همگان بدیهی شده که هر دیپلماتی از هر کشوری حتی کشورهای هم سو با واشنگتن هم در ملاقات ها و دیدارهای بین المللی از آن به عنوان یک «مفروض» در سخنان خود استفاده می کند. حال، در شرایطی که آمریکا در حال سقوط است، چه کشوری می تواند به طور رئال، جایگزین واشنگتن شود؟چه کشوری از لحاظ استعدادهای مادی و معنوی چنین امکاناتی دارد؟ در این جا نام چند کشور یا حوزه به چشم می خورد؛ اتحادیه اروپا: به دلایل بسیار نمی تواند، هم سو با آمریکاست، حرف جدیدی هم ندارد، توان تاثیرگذاری آن بسیار پایین است، اما قدرت معنایی بسیار بالایی دارد. روسیه: اقتصاد ضعیف آن به همراه فقدان قدرت معنایی آلترناتیو نظام جهانی دست به دست هم داده که فعلا نتوان مسکو را به عنوان جایگزین آینده نظام بین الملل در نظر گرفت. و اما چین: چین امروز از لحاظ اقتصادی برای بیش از 140 کشور جهان یعنی حدود سه چهارم، شریک اول اقتصادی است! از لحاظ نظامی به لطف رشد بالای اقتصادی در حال اکتساب توان بالایی است. هر چند فعلا قدرت معنایی آلترناتیو ندارد اما طبق آخرین گزارش ها به دنبال ساخت آن هستند.
در حوزه قدرت های سیاسی تئوری وجود دارد که می گوید زیربنای دیگر ساحات قدرت، اقتصاد است و اگر اقتصاد خوب باشد، دیگر حوزه های قدرت هم رشد خواهند کرد. اقتصاد چین امروز همین را می گوید. در حالتی که چین محتمل ترین گزینه برای جایگزینی آمریکاست، آن وقت شرایط برای ایران به مثابه جمهوری اسلامی کاملا متفاوت می شود. به قول یکی از تحلیل گران، ما با آمریکا یک نیم کره زمین فاصله داریم، این همه مشکل برایمان ایجاد شده، حال با چین که تنها یک عرض افغانستان فاصله داریم، شرایط چطور خواهد شد؟ از همین رو، «یکی از» بسترهای حرکت ایران به سمت شکل دهی به یک مسیر همکاری طولانی مدت استراتژیک با پکن، کاستن از هزینه های احتمالی آینده است. البته که موارد دیگری هم وجود دارد. از جمله قرار گرفتن تهران و پکن در باشگاه ضد آمریکایی ها، مزیت های نسبی بسیار ایران برای چین و البته قدرت جمهوری اسلامی در پهنه غرب آسیا.این نکته را هم باید اضافه کرد که سند 25 ساله، یک قرارداد یا توافق نامه نیست. صرفا یک نقشه راه و چارچوب برای طراحی و ترسیم روابط دو کشور در بلند مدت است.پیش نویس سند ۹ بند دارد که در هیچ کجای آن از کلمه «قرارداد» یا «توافق نامه» استفاده نشده است.
الفاظ به کار رفته عبارت اند از: «تفاهم»، «برنامه» و مخصوصا «سند». این امر نشان دهنده این نکته ظریف و مهم است که هر دو طرف ایرانی و چینی می دانند که این یک قرارداد و توافق نامه در الفاظ معمول حقوق بین الملل نیست. این سند صرفا یک برنامه و «چارچوب Frame work» است. تقریبا مثل سند رژیم حقوقی دریای خزر که مرداد 97 در آکتائو امضا شد. اجرا شدن این سند خود نیازمند انعقاد حدود 20 توافق نامه دو یا چند جانبه است. بدین معنا که هر یک از بندهای آن و ضمایم به خودی خود قابلیت اجرایی ندارند و هر کدام نیازمند مذاکره و نیل به یک توافق نامه و قرارداد اعم از دولتی و خصوصی است. البته ذکر این نکته هم ضروری است که در تنظیم این قراردادها و توافق نامه ها در آینده، حسب مورد طی تشریفات قانون اساسی ضروری خواهد بود.
در این سند ارقام و اعداد نیز درج نشده است. در واقع این سند همکاری، بیانگر راهبردهای بلندمدت همکاری میان ایران و چین است و هر بند از متن اصلی یا ضمیمه های سهگانه هم نیاز به قراردادهای جداگانهای برای اجرایی شدن دارد که آن قراردادها حاوی جزئیات این توافق است. مثل قرارداد وزارت دفاع ایران با وزارت دفاع چین در حوزه نظامی.جالب این جاست که در شبکه های اجتماعی آمده بود این سند استعماری است یا حتی عدول از شعار«نه شرقی،نه غربی» است! اما به نظرمی رسد باید شعار «نه شرقی نه غربی» را عمیق دید. نه شرقی نه غربی به معنای قطع همکاری با شرق و غرب عالم نیست. به معنای عدم بسط روابط با کشورهای شرق و غرب نیست. به معنای خنثی بودن هم نیست! شعار نه شرقی نه غربی در دوران نظام دو قطبی شرق: شوروی و غرب: ایالات متحده نگاشته شد. نه شرقی نه غربی به معنای حفظ استقلال از این دو قطب است. به معنای عدم وابستگی سیاسی و راهبردی نسبت به این دو حوزه است. هیچ وقت به معنای عدم همکاری نیست.
افزون بر این، وقتی سخن از استعمار به میان می آوریم، به معنای توافقات کمی و عمدتا عددی یک طرفه و یک سویه است. در سند 25 ساله جز 25 سال، عددی به میان نیامده است! در دنیای امروزی کشورهایی موفق خواهند بود که منافع راهبردی خود را از جنبه های مختلف با کشورهای آینده دار و صاحب نفوذ و البته محترم و نافی سلطه گری گره بزنند و از طرف دیگر با اتکای به اعتماد به نفس و عرق ملی به جلو حرکت کنند. این دو یعنی تعامل راهبردی با یک دولت مقتدر و بازیگر اصلی در روابط بین الملل و دیگری تکیه بر ظرفیت های درون کشوری هرگز در تضاد هم نیستند بلکه مکمل خواهند بود.مطابق با این سند، چین در ایران در بخشهای بسیاری سرمایه گذاری و انتقال دانش خواهد نمود.
این میزان سرمایه گذاری از سوی چین در حالی که پکن در شرایط کنونی برای جلوگیری از تحریم حتی در صنایع عظیم نفتی ایران نیز سرمایهگذاری یا منابع ارزی چند ده میلیارد دلاری ایران را آزاد نمیکند، قابل توجه است و اگر اجرایی شود تحولی اساسی برای ایران است.به ویژه این که طی این توافق 25 ساله ایران برای فروش نفت خود یک مشتری دایمی خواهد داشت و در شرایط تحریم های یکجانبه وغیرقانونی آمریکا علیه کشور، راه سرمایه گذاری گسترده چین درایران را باز می کند ضمن این که این توافق به ملحق شدن ایران به جاده ابریشم و ترانزیت کالا نیز کمک خواهد کرد.خلاصه آن که به نظر می رسد نوع رابطــه ایران و چین و ارتقای هرچه بیشتر آن، موضوعی است که فارغ از شرایط سیاسی - اقتصادی هر دو کشور یا منطقه، دارای اصالت است و در این مقطع زمانی اهمیتی ذاتی دارد. البته شاید آن چه از این پس باید به شدت مورد موشکافی و نظارت قرار بگیرد، چند و چون قراردادهای تابع این سند است که در بازه های زمانی متفاوت اجرایی خواهد شد.
روزنامه ایران
تجربه موفق همکاری با چین
اکبر ترکان عضو مرکزی حزب اعتدال و توسعه: شاید جزو اولین افرادی بوده باشم که کار با چین را آغاز کردم. همکاریمان در حوزه صنایع نظامی از سال 1364 که مدیریت سازمان صنایع دفاعی کشور را برعهده داشتم آغاز شد و بعد در چهار سال مسئولیتم به عنوان وزیر دفاع ادامه یافت. در دوره اول قراردادهای خرید موشکهای هوا به زمین و سیستم دفاعی زمین به هوا منعقد شد و بعد همکاریهای پیشرفتهتر در خرید موشکهای زمین به هوا و موشکهای سطح به سطح و همین طور هواپیماهای اف7 انجام شد. در همه این قراردادها دو طرف از همکاری با هم راضی بودند. البته سختیهایی هم وجود داشت از جمله اینکه آنها با تهیه مدارک به روشی که ما پیروی میکردیم، آشنا نبودند. پس خودمان در تهیه مدارک فنی و تحلیل نقشهها کمک کردیم. آن همکاریها منجر به انتقال تکنولوژی شد. چین مدارک فنی موشکهای خریداری شده از سوی ما از جمله موشکهای سی 801 ، سی 802 و اف ام 80 را در اختیارمان گذاشت. همچنین تکنولوژی تولید لامپهای راداری را ما از چینیها اخذ کردیم.در مسئولیتهای بعدیم نیز همکاری با چین را ادامه دادم. یکی از آن پروژهها قرارداد همکاری یک میلیارد و 100 میلیون دلاری تأسیس آلومینیوم جنوب بود که حالا این کارخانه در لامرد استان فارس کار میکند. با اتکا به این تجربیات باید بگویم که همکاریهای بلندمدت با چین و از جمله توافقنامه همکاری 25 ساله را مثبت ارزیابی میکنم و بسیار امیدوارم که انعقاد این توافقنامه فشارهای ظالمانه ایالات متحده علیه ما را کاهش دهد.
در پاسخ به بخشی از جامعه نیز که در مواجهه با شایعات و اینکه گفته میشود «جزیره کیش را فروختند» نگران شدهاند، ضمن تأکید بر اینکه این شایعات صحت ندارند، باید بگویم در موافقتنامه چنین چیزهایی اصلاً وجود ندارد. این موافقتنامه یک چارچوب همکاری است که پس از انعقاد آن باید مورد به مورد دستگاه تخصصی ذیربط بنشیند و با دستگاه تخصصی طرف مقابل مذاکره کنند و قرارداد ببندد. این سند تنها یک نقشه راه است برای همه همکاریهایی که در آینده انجام خواهد شد و حتماً طرفین در آن همکاریها منافع ملی و ملاحظات خود را مد نظر قرار خواهند داد. قراردادهای تجاری هم چنان که میدانیم اگر بین شرکتها باشند نیاز به تصویب مجلس ندارد، اما اگر قراردادی بین دو دولت مطرح شود بی گمان نیاز به رأی و تصویب مجلس دارد و باید در قالب لایحه به مجلس تقدیم شود. بنابراین هیچ یک از قراردادهای میان ایران و چین در قالب این توافق همکاری از پیشگاه مردم پنهان نخواهد ماند.
روزنامه شرق
نظامیان و سیاست حق مدنی و تفرقه نظامی
کیومرث اشتریان: روی سخن این نوشتار با برخی مسئولان محترم نظامی است که این روزها خبرساز شدهاند. در گفتارها و رقابتهای سیاسی بسیار مراقبت باید کرد. حضور نظامیان با نام و نشان غیرنظامی در عالم سیاست حق آنان است. میتوانند لباس سیاست بر تن کنند و در قالب و قامت یک نیروی سیاسی در انتخابات حضور یابند. در معماری سیاسی برخی کشورها این گزینه را محفوظ نگه میدارند که نظامیان به مثابه یک گزینه نهایی برای فصل اختلافات مطرح باشند، هرچند در ایران به دلیل ماهیت نظام سیاسی چنین گزینهای فعلا موضوعیت ندارد. نیروی نظامی هر کشوری آخرین هسته سخت آن کشور است که در برابر حوادث واقعه کارساز است. این هسته سخت در درون خود نباید بشکند و دچار تفرقه شود. تاکنون نام چند نامزد نظامی برای ریاستجمهوری مطرح شده است. ذات سیاست و انتخابات با منازعه و مناقشه آمیخته است. قصه از هماکنون آغاز شده است و کاندیداها یا به فساد متهم شدهاند یا به تخلف. بقیه داستان را میتوان پیشاپیش چنین روایت کرد: نامزدها ناچار از خودنمایی هستند تا توجه عموم را بهسوی خود یا به تنور انتخابات جلب کنند. لفاظیها بهتدریج آغاز میشود. ابتدا بیشتر به شوخی و نمایش شبیه است اما هیچ نمایشی کاملا از واقعیت بریده نیست. استفاده از نظامیان برای گرمکردن تنور انتخابات اساسا گزینه خطرناکی است.
رفتهرفته لحنها تندتر میشود. آنها هوادارانی پیدا میکنند. موج اختلاف هواداران همواره تندتر از رقیبان اصلی است، چون بوی کباب برای برخی ولع بیشتری میآورد و طاقت از کف میدهند. «بازی منافع» که در هندسه اجتماعی جای دارد به قالبسازیهای نظامیان میرود و در آنجا شکل میگیرد. سرکنگبینِ تبلیغات انتخاباتی صفرای اختلاف میافزاید. «ایمان سربازان» با خودمدیرپنداری و خودحقپنداری درهم میآمیزد. افشاگریهای راست و دروغ بالا میگیرد. اعتماد مردم به نیروهای مسلح کاهش مییابد. اختلاف بازهم بالا میگیرد و در یک دور باطل دوباره از جامعه به نیروی مسلح کشیده میشود. بدنه نیروی نظامی چندپاره میشود. روز انتخابات بههرحال یک نفر انتخاب میشود و البته فاجعه آغازی دوباره مییابد. کشمکشهای پیشاانتخابات به کینههای پس از انتخابات تبدیل میشود.
نیروی پیروز درگیر اجرا و اداره میشود، روزبهروز در پراگماتیسم اجرائی گرفتار میشود و سکولاریسمی بیهویت از درون نیروهای نظامی سر برمیآورد. ادعاهای ارزشی از سوی رقیبان کینهورز دیروزی علم میشود و دور اختلاف شدت میگیرد. شبکههای اجتماعی طرفداران با شبکههای ارتباطی نظامیان گره میخورد... . فعالیت سیاسی یک حق است و از آنان نباید سلب شود اما خبرهای چند روز گذشته زمینه این هشدار را پدید میآورد که: دعوای انتخابات را به درون نیروهای مسلح نکشانید. شوخیاش هم خطرناک است. دوباره تکرار میکنم: روی سخن این نوشتار با برخی مسئولان محترم نظامی است که این روزها خبرساز شدهاند. مراقبت کنید!
اخبار ویژه 15 فروردین ماه
روزنامه کیهان
بازگشت آمریکا با حفظ 1500 تحریم بدتر از خود برجام است
بازگشت گام به گام آمریکا به برجام، بدتر از متن نامتوازن این توافق است. روزنامه فرهیختگان در تحلیل زمزمههایی درباره مذاکرات غیرمستقیم یا بازگشت گام به گام و تدریجی آمریکا به برجام نوشت: «نشست اخیر کمیسیون مشترک برجام در شرایطی برگزار شد که از یکسو ایالاتمتحده همچنان و بعد از گذشت حدود دو ماه از حضور دولت جدید در کاخسفید هیچ نشانه مثبتی برای احیای توافق ارائه نداده و تنها با لفاظی و برخی اقدامات رسانهای و تبلیغاتی تلاش کرده به مدیریت فضا و تغییر نظر ایرانیها بپردازد و از سوی دیگر ایران نیز همچنان اصرار دارد که تنها مسیر احیای توافق و رعایت مفاد محدودیتهای هستهای از سوی تهران بازگشت ایالاتمتحده و انجام تعهداتی است که ذیل این قرارداد و همچنین قطعنامه 2231 آورده شده است. ایران میگوید باید همه تحریمها که در جریان فشار حداکثری اعمالشده برداشته شود و پس از این اقدام است که راستیآزمایی از جانب تهران شروع شده و درصورت تایید، گامهای هستهای نیز به عقب برخواهد گشت.»فرهیختگان همچنین نوشت: «حدود 700 تحریمی که قرار بود در برجام ملغی شوند در 18اردیبهشتماه سال97 و با خروج ترامپ از برجام دوباره اعمال شدند و پس از آن نیز حدود 800تحریم جدید بهمنظور عملیاتیشدن سیاست فشار حداکثری بر ایران اعمال شد و حالا آمریکا اگر میخواهد برجامی وجود داشته باشد باید این 1500تحریم را یکجا از میان بردارد. البته سیاست ایران در مورد حذف یک مرحلهای تمامی تحریمها که بارها از سوی مقام معظم رهبری و دیگر مقامات کشور ذکر شده یک منطق بزرگ و بسیار قابل قبول دارد. استدلالهای ایران همگی مبتنی بر تجربههای گذشته هستند و گویای اینکه ورود به هرگونه میز مذاکره و چانهزنی آنهم در جایی که همه چیز روشن و معلوم است میتواند عواقب ناگواری بهدنبال داشته باشد. ممکن است تحریم را دائمی و نمایشی از حذف آن را ایجاد کند. گفتوگو همان ترفندی است که در ماههای اخیر به دفعات از سوی تیم جو بایدن بهعنوان یک عملیات روانی و رسانهای جایگزین اقدام عملی برای اجرای تعهدات قبلی کاخسفید شده و حالا همچنان بهعنوان یک برنامه مهم در دستورکار آنهاست. کارشناسان در اینباره و بهصورت خاص درباره این جریانسازی رسانهای میگویند استفاده از ابزار رسانه و خبررسانی درمورد آمادگی برای گفتوگو و حتی لغو تحریم، این روزها ابزار مهمی است که میخواهد جامعه ایرانی را دوپاره کند و اتحاد شکلگرفته برای امتیاز ندادن به آمریکا و اصرار بر لغو تحریمها را بشکند. بسیاری با رصد وقایع میدانی معتقدند ایستادگی تهران بر قانون مصوب مجلس برای بازگرداندن برگ توانمندی هستهای روی میز درحال نتیجه دادن است و درکنار آن امضای توافقنامه 25 ساله میان تهران و پکن نیز که میتواند عاملی برای بیاثر شدن همیشگی تحریم باشد نیز کمک کرده که آمریکا فعالیتهای خود را با تغییر سیاستهای تهران آغاز کند. معماران تحریم در آمریکا بارها گفتهاند تحریم تا جایی باید ادامه پیدا کند که اثرگذار باشد و ایران نتواند راههای جایگزین دائمی برای حل مشکلاتش پیدا کند. با مدنظر قرار دادن این مساله بهنظر میرسد که آمریکاییها دوباره درصدد تغییر محاسبات و برنامههای تنظیمی ایران برای احیای اقتصاد زیر سایه تحریم هستند.»
پیامک هشدار کرونایی را باید به روحانی میزدید، نه مردم!
وزارت بهداشت برای هشدار درباره کرونا و جلوگیری از شیوع آن، باید به آقای روحانی پیامک میزد و نه به مردم! سایت عصر ایران از سایتهای حامی دولت، به رویکرد غیرمسئولانه آقای روحانی در این زمینه پرداخت و نوشت: «هموطن عزیز با آرزوی تندرستی و شادکامی؛ متاسفانه اوجگیری خیز چهارم کرونا در سراسر کشور قطعی است. تعداد مبتلایان در اکثر نقاط کشور با سرعت در حال افزایش است. برای حفظ سلامت و جان خود و خانواده، لطفا به سیزده بدر نروید، خارج از منزل حتما ماسک بزنید، از حضور در دورهمیهای خانوادگی، مراسم عروسی و سوگواری و محیطهای پرجمعیت پرهیز کنید.»احتمالا پیامک بالا به دست شما هم رسیده است. مسئولان وزارت بهداشت به شدت نگران بالا رفتن آمارها و آغاز اوجگیری دوباره کرونا هستند. این وضعیت به شدت قابل پیشبینی بود. مردم سفر رفتند، عروسی گرفتند، مهمانی دادند، بعضیها دیگر در مکانهای عمومی از ماسک استفاده نمیکنند و همه اینها باعث به وجود آمدن شرایط فعلی است.
اما ای کاش مسئولان وزارت بهداشت این پیامک را برای جناب رئیسجمهور میفرستادند. روحانی در 7 فروردین 1400 گفت: «به نظر من پیک کرونا پایان یافته است. مقابله با این بیماری از 14 ماه تا الان سهلتر و آسانتر شده است.» کاش به جای توضیح دادن به مردم، ابتدا رئیسجمهور را توجیه میکردند که با سخنانشان، به عادیسازی شرایط کرونایی کمک نکنند.
شک نکنید برخی بعد از شنیدن این سخنان شاذ رئیسجمهور، بار و بندیل سفر را بستند و راهی شهرهای زیبای کشور شدند. بله، شرایط امروز تنها و تنها به خاطر حس عادی شدن شرایط است که توسط ستاد ملی کرونا به مردم القا شد. وقتی سفر رفتن آزاد است، وقتی جشن گرفتن برقرار است و فقط یک منع رفت و آمد آن هم به صورت نیمبند اجرا میشود باید هم شاهد آمار مرگ و میر سه رقمی کرونایی باشیم. کرونا حسابی از این شرایط راضی است. شده مثل آنهایی که رکابی میپوشند، متکا را روی زمین میاندازند و جلوی تلویزیون لم میدهند، تخمه میخورند و کیف دنیا را میبرند. القصه که با این شکل تصمیمگیری، باید منتظر پیک چهارم و پیکهای بعدی هم باشیم.
آن چنان رونقی به اقتصاد بدهیم... که مرغ هم صفی شود (!)
عجیب است که دولت روحانی 8 سال پس از وعده ایجاد رونق اقتصادی در حد بینیاز کردن مردم از یارانه، به صفهای مرغ و تشکیل «قرارگاه مرغ» رسید! جهاننیوز با اشاره به سوءمدیریت اقتصادی دامنهدار دولت روحانی نوشت: دولتی که قرار بود عزت را به پاسپورت بازگرداند و چنان رونق اقتصادی ایجاد کند که مردم به یارانه 45 هزار تومانی نیازی نداشته باشند، حالا طوری عمل کرده که برای ساماندهی قیمت گوشت مرغ «قرارگاه ساماندهی مرغ» تشکیل میدهد.زنگ خطر افزایش قیمت مرغ از زمانی که ویدئوی دفن جوجههای یک روزه در فضای مجازی منتشر شد، به صدا درآمد. مرغداران نسبت به افزایش قیمت غذای طیور انتقاد کردند اما دولت در این حوزه چندان همراهی نکرد. قیمت مرغ رشد صعودی قابل توجهی یافت و از کیلویی حدود 12 هزار تومان به 20 هزار و 400 تومان رسید. البته این بهای دولتی بود و بازار آزاد قیمت هر کیلو گوشت مرغ به کیلویی 40 هزار تومان هم رسید. گوشت قطعهبندی شده مرغ نیز تا حدود 80 الی 100 هزار تومان نیز به فروش رسیده است. این در حالی است که حالا ستاد تنظیم بازار قیمت گوشت مرغ را به کیلویی 24 هزار و 900 تومان افزایش داده است. برخی میگویند دولت این اقدام را جهت برچیدن صفهای طویل گوشت مرغ انجام داده اما هنوز بازار مرغ، دو نرخی است و حتی تا حدود 2 برابر قیمت در بازار آزاد این کالا به فروش میرسد.
دولت در حالی اقدام به افزایش گوشت مرغ آنهم مصوب تنظیم بازار کرده است که روحانی در جمع هیئت دولت خطاب به وزیر صمت عنوان کرده بود که دیگر نباید قیمت کالاها در این چهار ماه افزایش یابد. او در این زمینه گفته بود: «من از وزارت صمت خواهش میکنم بگذارید این بازار یک ثبات داشته باشد. یعنی هر چه بنا باشد گران بشود در سال 99 گران شده است، بگذارید این چهار ماه ثبات داشته باشد. هم وزارت جهاد کشاورزی و هم وزارت صمت تمام توانشان را باید بکار ببرند که مردم یک شرایط بهتری را احساس کنند.»
حالا اما دولت برای ساماندهی بازار مرغ دست به تشکیل یک قرارگاه زده! قرارگاهی که به اسم «قرارگاه ساماندهی مرغ» نامگذاری شده است. این موضوع از سوی مردم با واکنشهای منفی و طنزآمیزی روبرو شده است.
مردم مطرح میکنند که اولین کار این قرارگاه که ساماندهی بازار مرغ است گران کردن قیمت مصوب این کالای پروتئینی بوده است. جالب است که «علی ربیعی» سخنگوی دولت نیز اخیراً اعلام کرده بود برنامهای برای افزایش قیمتها تا پایان دولت نداریم!
دولتمردان از رئیسجمهور گرفته تا سخنگوی دولت عنوان میکنند که در این چهار ماه معطوف به خاتمه دولت قرار نیست کالاها گران شود اما دولت در اداره امور، خلاف این را نشان میدهد. وعدههای رئیسجمهور در 8 سال گذشته و وضعیت امروز کشور نشان میدهد که نتیجه و حاصل عملکرد دولت روحانی چه بوده است.
این روزها مردم با یک شوخی و طنز تلخ نسبت به سخنان برخی دولتمردان مینگرند و عنوان میکنند هر بار پاستور نشینان وعده عدم گرانی و ثبات بازار را میدهند باید منتظر اتفاقی برعکس در این خصوص بود.
وطن امروز
مجلس یازدهم آماده برداشتن گامهای بلندتری است
رئیس مجلس اظهار داشت: مجلس توانسته است خواستهها و اراده مردم را محقق کند و با استفاده از ظرفیتهای مغفولمانده قانونی خود، قدرت قوه مقننه را احیا کند و فارغ از حواشی و جنجالها، مجلس یازدهم آماده برداشتن گامهای بلندتری است. محمدباقر قالیباف در صفحه شخصی خود در توئیتر نوشت: زمانی میگفتند مجلس کارهای نیست و نمیتواند تغییری ایجاد کند. با فعالیت مجلس یازدهم، هم صنعت هستهای مجدد به راه افتاد و مقدمات رفع تحریمهای آمریکا فراهم شد و هم ظرفیت بحرانسازی لایحه بودجه در حد توان دولت مهار شد. حالا میگویند چرا مجلس تصمیمات مهم را بگیرد؟ رفراندوم لازم است! این بدان معنی است که با لطف خدا، مجلس توانسته است خواستهها و اراده مردم را محقق کند و با استفاده از ظرفیتهای مغفول مانده قانونی خود، قدرت قوه مقننه را احیا کند. فارغ از حواشی و جنجالها، مجلس یازدهم آماده برداشتن گامهای بلندتری است.نخستوزیر کرهجنوبی فروردینماه به تهران میآید
یک شبکه کرهای گزارش داد نخستوزیر این کشور در آینده نزدیک عازم تهران خواهد شد تا درباره موضوع آزادسازی نفتکش توقیف شده کرهای با مقامات ایرانی رایزنی کند. شبکه اسبیاس کرهجنوبی اعلام کرد «چونگ سوی گیون» نخستوزیر این کشور قرار است بزودی به ایران سفر کند. قرار است این سفر در راستای حلوفصل موضوع آزادسازی نفتکش توقیف شده کرهجنوبی در ایران باشد. این سفر نخستین سفر کاری چونگ به یک کشور خارجی پس از رسیدن به این مقام است. بنا بر این گزارش، زمان این سفر قرار است 11 آوریل (22 فروردین) باشد و او خواهان دیدار با حسن روحانی، رئیسجمهور ایران هم شده است. دیپلماتها معتقدند مساله آزادسازی نفتکش کرهای تاکنون به مرحله نهایی رسیده است که شخص نخستوزیر مستقیما به ایران میرود.نامه کارگروه مقابله با تحریمها به رؤسای قوا / رویکرد وزارت امور خارجه در پیگیری لغو تحریمها اصلاح شود
رئیس کارگروه مقابله با تحریمها در مجلس شورای اسلامی از ارسال نامه این کارگروه به رؤسای قوا و دبیر شورای عالی امنیت ملی و تاکید بر تغییر رویکرد وزارت امور خارجه در پیگیری موضوع لغو تحریمها خبر داد. سیداحسان خاندوزی در گفتوگو با فارس، با اشاره به تأکیدات چندباره رهبر معظم انقلاب درباره لغو کامل تحریمها و راستیآزمایی لغو تحریمها به عنوان شرط بازگشت دوباره ایران به برجام و ایفای تعهدات برجامی اظهار داشت: راستیآزمایی لغو تحریمها به عنوان یک راهبرد دقیق و هوشمندانه، نیازمند وجود شاخصهای سنجشپذیر و قابل محاسبه درباره لغو تحریمهاست تا جمهوری اسلامی بر اساس این شاخصها بتواند لغو تحریمها و اثربخشی آنها را راستیآزمایی و صحتسنجی کند.وی با بیان اینکه به دلیل رویکرد وزارت امور خارجه در حال حاضر چنین شاخصهایی به طور دقیق وجود ندارد، گفت: بر این اساس، کارگروه مقابله با لغو تحریمها در مجلس طی نامهای به رؤسای ۳ قوه و دبیر شورای عالی امنیت ملی، خواستار تغییر رویکرد وزارت امور خارجه از جنبه سلبی و حقوقی صرف به جنبه ایجابی و عملیاتی برای بهرهمندی ایران از منافع خود در برجام شده است. خاندوزی افزود: در واقع تاکنون برای بهرهمندی اقتصادی ایران از منافعش در برجام و لغو تحریمها، طرف ایرانی صرفا خواستار لغو مجموعهای از تحریمها در چارچوب برجام بوده و ظاهرا فهرستی از سوی وزارت امور خارجه آماده شده است که شامل تحریمهای وضع شده در دوره ترامپ و اواخر دوره اوباما بوده و خواستار این شدهاند دولت آمریکا در صورت تغییر رویکرد، این تحریمها را لغو کند تا این امکان فراهم شود که جمهوری اسلامی مانند دوره ابتدایی اجرای برجام از منافع اقتصادیاش بهرهمند شود.
وی با بیان اینکه این درخواستها معمولا با کلیگویی و رفتارهای فریبکارانه طرف مقابل مواجه میشود، ادامه داد: منظور از تغییر رویکرد پیگیری لغو تحریمها از حالت سلبی به حالت ایجابی و عملیاتی، این است که یکسری شاخصهای عملیاتی مشخص و قابل سنجش برای بهرهمندی ایران از منافعش در برجام و موضوع لغو تحریمها مشخص شده و این شاخصها ملاک راستیآزمایی موضوع لغو تحریمها و ایفای تعهدات ایران در برجام شود. وی افزود: برخی از این شاخصهای کمی و سنجشپذیر شامل تعیین میزان مشخصی از صادرات نفت در روز، تعیین میزان حوالهها و «السی»های بین بانکی صادر شده برای تجار ایرانی و نیز تعیین تعداد مشخصی از محمولههای تجاری و بیمهای کشتیرانی ایران میشود که در این نامه به آنها اشاره شده است.
ثبتنام انتخابات ریاستجمهوری ۲۱ اردیبهشت آغاز میشود
بر اساس آخرین اعلام ستاد انتخابات کشور ثبتنام داوطلبان انتخابات ریاستجمهوری از روز سهشنبه ۲۱اردیبهشت آغاز و تا پایان وقت اداری روز شنبه ۲۵اردیبهشت به مدت ۵ روز ادامه مییابد. به گزارش ایسنا، بر اساس ماده ۶۵ قانون انتخابات ریاستجمهوری، انتخابشوندگان هنگام ثبتنام باید دارای شرایط زیر باشند:از رجال مذهبی، سیاسی، ایرانیالاصل، دارای تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوا و مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.
این در شرایطی است که نمایندگان مجلس یازدهم طرح اصلاح قانون انتخابات ریاستجمهوری را در دست بررسی دارند ولی با توجه به زمان اندک باقیمانده تا برگزاری انتخابات ریاستجمهوری، به نظر میرسد قانون انتخابات ریاستجمهوری اسلامی ایران مصوب ۵/۴/۱۳۶۴ با اصلاحات بعدی همچنان مبنای برگزاری انتخابات باشد. سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری همزمان با انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا و میاندورهای مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی ۲۸ خردادماه سال جاری برگزار خواهد شد.
روزنامه خراسان
رکوردشکنی کابینه درباره 1800 مصوبه قدیمی
بر اساس پیشنهاد یک عضو کابینه که در آخرین روزهای سال گذشته، به تایید هیئت وزیران رسیده و ابلاغ شده است، حدود 1800 مصوبه و تصمیم دولت های پیش و پس از انقلاب از حوالی سال 1300 تاکنون در حوزه های اقتصادی و زیربنایی، به صورت کامل یا بخش هایی از مصوبه نسخ و باطل شده است که این اقدام از برخی جهات، در دهه های گذشته کم نظیر است. مقرر شده تعدادی از مسئولان دولتی، برای اطلاع رسانی و نشر این تصمیم مهم به جامعه هدف و مردم، همکاری لازم را انجام دهند.مجوز روحانی برای فروش 33 هزار متر زمین
طبق پیشنهاد یکی از کمیسیون های تخصصی هیئت دولت که در اولین روزهای سال جدید به تایید رئیس جمهور نیز رسیده، مقرر شده حدود 33 هزار متر مربع از اراضی دولتی واقع در تهران و متعلق به یکی از رسانه های رسمی کشورمان، به فروش گذاشته شود. در این مصوبه تاکید شده است که اراضی مذکور، پس از تغییر کاربری فروخته خواهد شد و وجوه حاصل از آن، به حساب خزانه واریز می شود.روزنامه ایران
نخست وزیر کره جنوبی در راه تهران
خبر اول اینکه، رسانههای کره جنوبی از احتمال سفر «چانگ سیه کیون» نخست وزیر کره جنوبی به تهران با هدف گفتوگو در مورد آزادسازی کشتی توقیف شده این کشور خبر دادند.به گزارش ایرنا، تلویزیون «اس بی اس» کره جنوبی در گزارشی اعلام کرد که چانگ قرار است بعد از این که بار دیگر به عنوان نخست وزیر این کشور انتخاب شد به تهران سفر کند. بر اساس این گزارش، سفر چانگ به تهران که با هدف گفت و گو در مورد آزادسازی کشتی توقیف شده این کشور صورت میگیرد نخستین سفر خارجی وی بعد از انتخاب مجدد است. نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ۱۵ دی ماه سال گذشته یک فروند شناور کره جنوبی با نام تجاری «هانکوک چیمی» حامل ۷ هزار و ۲۰۰ تن مواد شیمیایی را به دلیل نقض پروتکلهای زیست محیطی در خلیج فارس توقیف کرد. یک مقام عالی رتبه دولت کره جنوبی به تلویزیون «اس بی اس» گفت: انتظار میرود سفر چانگ از ۱۱ ماه آوریل (۲۲ فروردین) آغاز شود. او قرار است در این سفر با حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران دیدار کند. این در حالی است که روز جمعه یک منبع دیپلماتیک کره جنوبی به خبرگزاری یونهاپ این کشور گفت: ایران به احتمال زیاد تانکر نفتی توقیف شده کره جنوبی و ناخدای آن را اوایل هفته آینده آزاد خواهد کرد.
سناتورهای امریکایی: بایدن گام اول را بردارد
خبر دیگر اینکه، «کریس مورفی» و «رو کانا» سناتورهای دموکرات با اشاره به بنبست ایجاد شده میان امریکا و ایران درخصوص برجام، از دولت بایدن خواستند برای برداشتن گامهای اول به منظور بازگشت به برجام ابراز تمایل کند.به گزارش تابناک، مورفی در وبیناری گفت به همراه سناتور «تیم کین» در حال نوشتن نامهای است که روشن میکند حمایت قابل توجهی در سنای امریکا از رویکرد پایبندی دوجانبه وجود دارد. وی با بیان اینکه دونالد ترامپ به توصیه کسانی که مخالف برجام بودند گوش داد، افزود: او فهرستی شامل ۱۲ تقاضا را مقابل ایران قرار داد که برنامه هستهای، برنامه موشکی و حمایت از حماس را شامل میشد و بعد منتظر ماند و ماند و ماند. نه تنها ایران درباره هیچ یک از آن ۱۲ موضوع که دولت ترامپ فهرست کرده بود پای میز مذاکره نیامد، بلکه برنامه تحقیقات هستهای خود را مجدداً آغاز کرد. مورفی در ادامه با اشاره به سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ، ادامه داد: فشار حداکثری شکست ناخوشایند ۱۰۰ درصدی بود و بنابراین همان طور که برای بازگشت به برجام آماده میشویم، مهم است که به مخالفان آن یادآوری کنیم استدلال آنها آزمایش شده است؛ استدلال آنها شکست خورده است. اکنون کار، بازگشت هر چه سریعتر به توافق است. این سناتور امریکایی یادآور شد که واشنگتن نخستین طرفی بود که برجام را ترک کرد و بنابراین نباید در برداشتن نخستین گام برای بازگشت به آن ملاحظه نشان دهد.
پاسخ عبدی به ادعای میرسلیم
دست آخر اینکه، عباس عبدی به اظهارات میرسلیم درباره توافق ایران و چین واکنش نشان داد. به گزارش خبرآنلاین، این فعال سیاسی اصلاحطلب در توئیتی در واکنش به اظهارات مصطفی میرسلیم درباره سند همکاری ایران و چین نوشت: «اصولگرایان محترم آنقدر غرق در کینه و نفرت هستند که متوجه نیستند حرفهایشان نشانگر زیر سؤال رفتن استقلال کشور است، فقط استقلال مانده بود که ظاهراً صرف هزینه بقای آقایان میشود.» گفتنی است سید مصطفی میرسلیم نماینده تهران در مجلس در مصاحبهای گفته بود که دولت چین احساس میکرد دولت روحانی از آنها سوء استفاده میکند و وقتی هیچ خیری از دولت ندیدند، مستقیماً با رهبری مذاکره کردند و برای قرارداد 2۵ساله توافق کردند.
روزنامه شرق
نخستوزیر کره جنوبی منتظر انتخاب مجدد و سفر به تهران
فارس: رسانههای کره جنوبی اعلام کردند، «چونگ سیه-کیون»، نخستوزیر کره جنوبی، احتمالا ۲۲ فروردین پس از پایان فرایند انتخاب مجدد بهعنوان نخستوزیر، برای گفتوگو با مقامهای جمهوری اسلامی ایران درباره آزادسازی نفتکش «هانکوک چیمی» و کاپیتان آن به ایران سفر میکند. وبگاه «اسبیاس» کره جنوبی در گزارشی با اشاره به برنامه سفر نخستوزیر کره جنوبی به ایران نوشت که چونگ سیه-کیون به محض پایان فرایند انتخاب مجدد نخستوزیر، به ایران سفر خواهد کرد و این اولین سفر خارجی او از زمان تصدی دوباره بر منصب نخستوزیری محسوب خواهد شد. طبق این گزارش، یکی از مقامهای عالیرتبه دولت کره جنوبی در یک تماس تلفنی با وبگاه «اسبیاس» گفت که نخستوزیر چونگ در حال گذراندن آخرین مباحثات درباره طرح خود برای سفر به ایران پس از انتخاب مجدد بهعنوان نخستوزیر کره جنوبی در هفتم ماه آوریل (۱۸ فروردین) است. براساس این گزارش، احتمالا نخستوزیر کره جنوبی در تاریخ ۱۱ آوریل (۲۲ فرودین) به ایران سفر خواهد کرد و به دنبال دیدار با «حسن روحانی» رئیسجمهور ایران است.این رسانه کرهای در ادامه افزود دیپلماتهای کره جنوبی مدعی شدهاند که طبق تحلیلها، بحثها درباره آزادسازی نفتکش هانکوک چیمی کره جنوبی وارد مرحله نهایی شده است و به همین منظور چونگ شخصا به دنبال سفر به ایران است. برنامه سفر آتی نخستوزیر کره جنوبی به ایران در حالی منتشر شده است که روز جمعه یک منبع دیپلماتیک کره جنوبی با اعلام پیشرفتهای خوب در مذاکرات با طرف ایرانی درباره نفتکش توقیفشده کرهای خبر داد که احتمالا بهزودی این کشتی و کاپیتانش آزاد شوند. خبرگزاری دولتی «یونهاپ» کره جنوبی در گزارشی ادعا کرده که احتمالا در هفته آینده ایران نفتکش «هانکوک چیمی» این کشور و کاپیتان آن را آزاد کند. خبرگزاری یونهاپ در ادامه همچنین درباره علت آزادی احتمالی نفتکش کره جنوبی گزارش کرد که «هنوز معلوم نیست چرا ایران با آزادی نفتکش و کاپیتانش موافقت کرده است؛ اما گمانهزنیهایی درباره احتمال حصول پیشرفت در موضوع درخواست ایران از کره جنوبی برای رفع بلوکه هفت میلیارد دلار دارایی این کشور به واسطه تحریمهای ایالات متحده مطرح شده است».
ظریف به آسیای مرکزی میرود
ایسنا: سخنگوی وزارت امور خارجه گفت: محمدجواد ظریف به چهار کشور ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان و ترکمنستان میرود. سعید خطیبزاده در صفحه شخصی خود در توییتر نوشت: «توسعه روابط با آسیای مرکزی، منطقه اشتراکات تمدنی، تاریخی و فرهنگی، همواره جزء اولویتهای اصلی ایران بوده است. دکتر ظریف در تاریخ 16 تا 19 فروردین عازم ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان و ترکمنستان است و تمرکزش بر همکاریهای دوجانبه و منطقهای خواهد بود».گفتوگوی تلفنی بلینکن و همتای بحرینی
فارس: خبرگزاری رسمی بحرین گزارش داد که وزیر امور خارجه این کشور با همتای آمریکایی خود گفتوگویی تلفنی داشته که یکی از محورهای این گفتوگو پرونده هستهای ایران بوده است. «آنتونی بلینکن»، وزیر امور خارجه آمریکا، شامگاه جمعه با «عبداللطیف بن راشد الزیانی»، وزیر امور خارجه بحرین، تلفنی گفتوگو کرد. براساس گزارش خبرگزاری رسمی بحرین (بنا)، عبداللطیف الزیانی در این تماس تلفنی از روابط منامه و واشنگتن در زمینههای مختلف تمجید کرده و همتای آمریکایی او نیز ضمن تأکید بر این موضوع که بحرین از دههها قبل یکی از شرکا و همپیمانان مهم واشنگتن بوده، به خاطر میزبانی بحرین از نیروهای دریایی فرماندهی مرکزی آمریکا در منطقه غرب آسیا تقدیر و تشکر کرده است. آنتونی بلینکن همچنین بار دیگر بر حمایت واشنگتن از توافق سازش منامه و تلآویو تأکید کرده و درعینحال مدعی شده است که این توافق «بازتابی از تمایل به همزیستی، ارتباط، برقراری امنیت، ثبات و شکوفایی برای منطقه است». این تماس تلفنی در حالی صورت گرفته است که آنتونی بلینکن شامگاه جمعه همچنین با «گابی اشکنازی»، همتای صهیونیست خود، درباره موضوعات مختلفی از قبیل «چالشهای امنیتی منطقه» و عادیسازی روابط تلآویو با کشورهای عربی گفتوگو کرده است.بررسی مسائل مرزی و مرتبط با تردد و ترانزیت بین ایران و افغانستان
ایسنا: محسن بهاروند، معاون امور حقوقی و بینالمللی وزارت امور خارجه کشورمان و میر ویس ناب، معاون سیاسی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی افغانستان، روز دوازدهم فروردین در نقطه مرزی دوغارون- اسلام قلعه ملاقات کردند. طرفین ضمن بازدید از عملیات نوسازی و مرمت گذرگاه مرزی بین دو کشور مسائل مرزی و مسائل مرتبط با تردد و ترانزیت را بررسی کردند. معاونان وزرای امور خارجه دو کشور توافق کردند که عملیات راهسازی و نوسازی گذرگاه مرزی بدون تأثیر بر مسائل مرزی و حقوقی با سرعت ادامه یافته و اینگونه مسائل صرفا توسط کمیسیون مشترک مرزی دو کشور بررسی و حلوفصل شود.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}